وبلاگ شخصی حامد.ح

ساخت وبلاگ

 

When she was just a girl
وقتی فقط یه دختر بچه بود
She expected the world
دنیا رو می‌خواست
But it flew away from her reach so
ولی این در توان‌اش نبود پس
She ran away in her sleep
توی خوابش فرار میکرد
And dreamed of
Para-para-paradise
و رویای بهشت رو میدید
Every time she closed her eyes
هر بار که چشمهاش رو می‌بست

When she was just a girl
وقتی فقط یه دختر بچه بود
She expected the world
دنیا رو می‌خواست
But it flew away from her reach
ولی این در توان‌اش نبود
And the bullets catch in her teeth
و گلوله‌ها به دندونهاش اصابت میکرد
Life goes on, it gets so heavy
زندگی ادامه داره، سخت‌ (سنگین) میشه
The wheel breaks the butterfly
چرخ، پروانه رو خورد میکنه
Every tear a waterfall
اشک ها آبشار میشن
In the night the stormy night she’ll close her eyes
تو اون شب، اون شب طوفانی، چشمهاش رو میبنده
In the night the stormy night away she’d fly
تو اون شب، اون شب طوفانی، به دورها پرواز میکنه

And dreams of
Para-para-paradise
و خواب بهشت رو میبینه
She’d dream of
Para-para-paradise
اون خواب بهشت رو میبینه

And so lying undeeath those stormy skies
و در حالی که زیر آسمونهای طوفانی دراز کشیده
She’d say, «oh, ohohohoh I know the sun must set to rise»
میگه: اوه، اوه من میدونم که خورشید باید طلوع کنه

This could be
Para-para-paradise
این میتونست خود بهشت باشه

وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 405 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1393 ساعت: 5:14

مطلب مورد نظر رمزدارد .
لطفا رمزعبورمربوط به مطلب را وارد کرده،دکمه تایید را کلیک کنید .
محرم راز
وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 414 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1393 ساعت: 20:54

 خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می کند...

خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می کند...

وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 376 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت: 14:29

مطلب مورد نظر رمزدارد .
لطفا رمزعبورمربوط به مطلب را وارد کرده،دکمه تایید را کلیک کنید .
رمز به سادگی نام توست.
وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 445 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت: 0:27

  « منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن»

 


اگر مرا بر فراز تپه ای به دار آویزند
ای مادر
دانم که عشق کدام کس تا آن فراز مرا همراه خواهد بود
اگر در پهنه دریاهای ژرف غرقه شوم
ای مادر
 
دانم که اشک های کدام کس در آن ژرفنا به من خواهد رسید
اگر جسم و جان من به لعن و نفرین گرفتار آید
ای مادر
دانم که دعای کدام کس مرا رستگار خواهد کرد
رادیارد کیپلینگ

****************

عشق مادر به فرزند خویش مَثَل اعلای عشق آسمانی در زمین است. عشقی است که در برابر همه عالم می ایستد و به هیچ خطا و گناه از معشوق که همان فرزند است باز نمی گردد. زیرا او سالها بی گناهی فرزند و لبخندهای معصومانه اش را دیده و به هیچ روی رضایت نمی دهد که او را به گناهی متهم کنند. عشق مادر در ادب پارسی موضوع اشعار بسیاری را از متقدمان و متأخران تشکیل می دهد که چون اغلب اشعار بلندی است در این جا به قطعه بسیار معروف ایرج میرزا بسنده کردیم:

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت

شب ها بر گاهوارۀ من
 
بیدار نشست وخفتن آموخت

دستم بگرفت و پابه پا برد
 
تا شیوۀ راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من
بر غنچۀ گل شکفتن آموخت

پس هستی من زهستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

"حسین الهی قمشه ای"
بر گرفته از کتاب « کیمیا - 5»

 

وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 428 تاريخ : يکشنبه 28 مهر 1392 ساعت: 0:36

 

یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه،
یه پیکانِ بی چرخ که بازم تو رؤیاش پُر از سرنشینه...

غرورش شکسته، به جای چراغاش دو تا حُفره مونده،
کی می دونه اونُ زمونه چه جوری تا این جا کشونده؟

چه راهایی رفته، چه روزایی داشته، چه چیزایی دیده،
با ترمز گرفتن چه خطُ نشونا رو جاده کشیده.

عجب خاطراتی تو مغزِ فلزیش دارن رژه می رن،
نمی ذاره هرگز که این دلخوشی ها تو قلبش بمیرن:

چه روزا تنش رُ با گُل ها پوشوندن برای عروسی.
یه شب ها تنِ اون تو جاده شده یه اتاقِ خصوصی...

چه قدر بچه ها رُ رسونده دبستان زیرِ برفُ بارون،
تو چه کوچه هایی سرک می کشیده به فرمانِ فرمون.

چه قدر رو به رو رُ می دیده مبادا یه گربه تلف شه.
چه قدر غصه داشته که تو پمپِ بنزین گرفتارِ صف شه.

واسه هم مدل هاش چه بوقای کشدار که تو سینه داشته.
از این پاسبونا وُ برگِ جریمه چه قدر کینه داشته...

حریصِ یه جاده س از این جا تا رؤیا ، بدونِ توقف!
نه از شب می ترسه، نه از شیبِ دره، نه حتا تصادف...

یه پیکان قراضه س ولی توی رؤیاش هنوزم جوونه.
خیالش می تونه بازم توی جاده یه کله برونه.

خیالش هنوزم موتور مونده باقی تو صندوقِ سینه.
یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه...

وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 440 تاريخ : پنجشنبه 31 مرداد 1392 ساعت: 3:50

 تا کی‌ دل‌ من‌ چشم‌ به‌ در داشته‌ باشد ؟

ای‌ کاش‌ کسی‌ از تو خبر داشته‌ باشد

آن‌ باد كه‌ آغشته‌ به‌ بوی‌ نفس‌ توست‌
از كوچه‌ ما كاش‌ گذر داشته‌ باشد

هر هفته سر خاک تو می آیم، اما
این خاک اگر قرص ِقمر داشته باشد

این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک ؟
از تو خبری چند مگر داشته باشد


خاکستری از آن همه آتش، دل این خاک
از سینه ی من سوخته تر داشته باشد


*

آن‌ روز كه‌ مي‌بستي‌ بار سفرت‌ را
گفتي‌ به‌ پدر هر كه‌ هنر داشته‌ باشد

بايد برود هرچه‌ شود گو بشو و باش‌
بگذار كه‌ اين‌ جاده‌ خطر داشته‌ باشد

گفتی : نتوان‌ ماند از اين‌ بيش ، یزیدی‌ است‌
هر كس‌ كه‌ در اين‌ معركه‌ سر داشته‌ باشد

بايد بپرد هر كه‌ در اين‌ پهنه‌ عقاب‌ است‌
حتی‌ نه‌ اگر بال‌ و نه‌ پر داشته‌ باشد

كوه‌ است‌ دل‌ مرد، ولی‌ كوه، نه‌ هر كوه‌
آن‌ كوه‌ كه‌ آتش‌ به‌ جگر داشته‌ باشد

كوهی‌ كه‌ بنوشد، بمكد، شيره ی‌ خورشيد
كوهی‌ كه‌ ستاره، كه‌ سحر داشته‌ باشد

آن‌ كوه‌ كه‌ نایاب ترین معدن دُر اوست
آن کوه که در سینه گهر داشته باشد

كوهی‌ كه‌ جوابت‌ بدهد هر چه‌ بگویی‌
كوهی‌ كه‌ در آن‌ نعره‌ اثر داشته‌ باشد

كوهی‌ كه‌ عبا باشدش‌ از شعشعه ی نور
عمامه‌ای‌ از ابر به‌ سر داشته‌ باشد

آن کوه که یاقوت ، که یاقوت شهادت
در دامنه، در کتف و کمر داشته باشد

اين‌ تاك‌ كه‌ با خون‌ شهيدان‌ شده‌ سيراب‌
تا چند در آغوش‌ تبر داشته‌ باشد

دردا اگر از خوشه ی اين‌ شاخه ی‌ سرشار
بيگانه‌ ثمر چيده‌ و بر داشته‌ باشد

باید بروم هر چه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد

عشق‌ است‌ بلای‌ من‌ و من‌ عاشق‌ عشقم‌
اين‌ نيست‌ بلایی‌ كه‌ سپر داشته‌ باشد

*

رفتی‌ و من‌ آن‌ روز نبودم، دل‌ من‌ هم‌
تا با تو سر ِسير و سفر داشته‌ باشد

رفتی و زنت منتظر نو قدمی بود
گفتی به پدر : کاش پسر داشته باشد

گفتی که پس از من چه پسر بود، چه دختر
باید که به خورشید نظر داشته باشد

باید که خودش باشد : آزاده و آزاد
نه زور و نه تزویر و نه زر داشته باشد

*

اینک پسری از تو یتیم است در اینجا
در حسرت یک شب که پدر داشته باشد

*

برگرد ، سفر طول‌ كشيد ای‌ نفس‌ سبز
تا كی‌ دل‌ من‌ چشم‌ به‌ در داشته‌ باشد؟!


وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 467 تاريخ : پنجشنبه 31 مرداد 1392 ساعت: 3:47

 شنيده‌ام سخنی خوش که پير کنعان گفت
فراق يار نه آن می‌کند که بتوان گفت
حديث هول قيامت که گفت واعظ شهر
کنايتيست که از روزگار هجران گفت
نشان يار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت بريد صبا پريشان گفت
فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت ياران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از اين و شکر رقيب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
غم کهن به می سالخورده دفع کنيد
که تخم خوشدلی اين است پير دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که اين سخن به مثل باد با سليمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که اين زال ترک دستان گفت
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از انديشه تو آمد باز
من اين نگفته‌ام آن کس که گفت بهتان گفت

وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 422 تاريخ : چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت: 13:53

مطلب مورد نظر رمزدارد .
لطفا رمزعبورمربوط به مطلب را وارد کرده،دکمه تایید را کلیک کنید .
وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 431 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 ساعت: 14:19

مطلب مورد نظر رمزدارد .
لطفا رمزعبورمربوط به مطلب را وارد کرده،دکمه تایید را کلیک کنید .
متاسفانه این مورد جهت بایگانی خصوصی است
وبلاگ شخصی حامد.ح...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حامد.ح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حامد.ح hamedhaseli بازدید : 434 تاريخ : چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت: 19:53